میرعماد

نامه آبتین کوچولو به میرعماد

سلام میر عماد عزیزم به این دنیای کوچک قدمهای بزرگت را گذاشتی و آمدی تا زندگی را مفهومی دیگر گونه باشی آمدی تا شور عشق سلولهای زمان را بنوازد ! ندیده امت اما دیروز عطر بهشت را نسیم به گهواره ام پاشید و دانستم باید روحی از آن سرای سپید به هیجار زمین آمده باشد تا سیاهی های دلتنگی را بسترد . از آمدن من قریب یازده ماه میگذرد و از نخستین گریه هایم بسیار گذشته و بارها جسم کوچکم از سختی ها و رنجهای تکامل آزار دیده ... چه شبها که تب دار سر بر شانه های مادر تا صبح آسودم و او یک دم نیاسود آآآآآآآآآآآآخ گفتم مادر! مراقب رویاهای مادرت باش ! او نام نمیرای زندگیست! مادر ترانه ی بی تکلف و بی تکرار عشق است ! وتو با چشمهای بی بدیلت خواهی دید که چه شبه...
19 تير 1391
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به میرعماد می باشد